۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

وقایع نگاری یک دوران سپری شده : نگاهی دوباره به مواضع علیرضا میراسدا... در چلچراغ- قسمت اول

نمی دانم علیرضا میراسدا... را می شناسید یا نه. شاید برای آنهایی که اسم او را نشنیده اند قدری توضیح لازم باشد. حدود 7-8 سال پیش من یکی از خوانندگان پروپاقرص مجلۀ هفتگی چلچراغ بودم. مجله ای که مخاطبش عموما نوجوانان و جوانان بودند وسعی می کرد از نظر فکری، فرهنگی، هنری و حتی سیاسی به این دسته از جامعه اهمیت بدهد و هواخواه و سخنگوی آنان باشد. تعدادی از نویسندگان آن روزهای چلچراغ- که نمی دانم هنوز در آن نشریه فعالیت می کنند یا نه- این روزها به شهرتی بمراتب بیشتر از نویسندگی در یک هفته نامه جوان پسند دست یافته اند. امیر مهدی ژوله که طنز نویس باذوق مجله بود اکنون در کادر نویسندگان مهران مدیری و گروهش قرار دارد. نام آرش خوشخو را هم اخیرا در بین منتقدان سینمایی دیدم. از مهدی یزدانی خرم که مسئول صفحه ادبی و معرفی کتاب چلچراغ بود، بعدا مقالات متعددی در روزنامه های شرق و هم میهن خواندم و ....
البته قصد ندارم تا در مورد چلچراغ و کیفیت آن و اینکه چرا پس از خریدن بیش از 150 شماره متوالی آن، عطایش را به لقایش بخشیدم صحبت کنم بلکه قصد دارم یکی از موضوعات جنجالی که سالها پیش در این هفته نامه مطرح شد را یادآوری و در صورت امکان تحلیل کنم.
اگر احیانا در آن روزها -یعنی حوالی سال 80 تا 82- خواننده چلچراغ و ضمنا اهل موسیقی بوده باشید، حتما خاطرتان هست که مدتی پس از شروع به کار نشریه که در آن اوایل همراه با موج علاقه جوانان، صرفا اقدام به معرفی گروههای متال و بر خی گروهها و هنرمندان مطرح دیگر نظیر پینک فلوید، نیروانا و ... می کرد، ناگهان فردی بنام "علیرضا میراسدا..." رفته رفته مسئولیت صفحه موسیقی جهان در چلچراغ را بدست گرفت. میراسدا... که با استناد به اشاراتی در لابه لای نوشته هایش فردی بود که مدتی نامعلوم را در یکی از کشورهای اروپایی (احتمالا انگلستان) گذرانده بود، از همان شروع کارش اقدام به کوبیدن خوانندگان و گروههای پرطرفداری نظیر Metallica، Black Sabbath، Marilyn Manson و بطورکلی سبک متال کرد که در آن زمان شنوندگان ایرانی آن ادعای علاقه به موسیقی جدی و متفاوت را داشتند. این رویکرد میراسدا... بخصوص در آن روزها که بر خلاف امروز رفتار تهاجمی و یکجانبه گرایانه توسط تئوریسین های سیاسی تجویز نمی شد، بر هواداران موسیقی متال که اکثرا (من جمله خود من) تعصب بسیار زیادی به این نوع موسیقی و هنرمندان محبوبشان داشتند بسار گران آمد بطوریکه سیل نامه های تهدید آمیز روانه چلچراغ شد و بسیاری از متال بازها هر شب پیش از خوابشان نقشه قتل میراسدا... را در ذهن مرور می کردند!!
میر اسدا... اما کوتاه نمی آمد. او سی دی های متالیکا را تنها سزاوار آویزان شدن بر روی دیوار دانست، مرلین منسون را یک مترسک نامید و ادعا کرد فرهنگ اعتراضی جاری در موسیقی و لیریک آهنگهای متال صرفا یک جور ادا و اصول است. با گذشت زمان و افزایش اعتراضها به میر اسدا... که حتی با واکنش برخی از همکاران وی در تحریریه چلچراغ هم همراه بود میر اسدا... پا را فراتر گذاشت و متالیکا را با بریتنی و انریکه در یک رده قرار داد و در اوج برخوردهایش با جوانان هوادار موسیقی اعضای پینک فلوید را عده ای تاجر نامید که فقط بدنبال پول هستند.
اما پس از مدتی که همگان منتظر بودند که ببینند این آقای معترض خودش به چه جور موسیقی ای علاقه مند است، میراسدا... شروع به معرفی هنرمندان محبوب خود کرد. حاصل این گزارشها تعجب آور بود چرا که به جرأت بیش از 90 درصد خوانندگان و گروههای محبوب میراسدا... در بین جوانان ایرانی در آن تاریخ کاملا ناشناخته بودند. البته امروز که من هوادار و شنونده بیشتر همان گروههای ناشناخته هستم، برایم واضح است که بیشتر آنها ( و نه همه شان) از نظر شهرت و محبوبیت ( و نه کیفیت و غنای موسیقیشان) در آمریکا و اروپا هم در درجه دوم قرار دارند و بیشتر محبوب طرفداران موسیقی خاص و تا حدی روشنفکرانه هستند. این در حالی بود که میراسد... ادعا می کرد که فرضا طرفداران این گروهها – از Velvet Underground گرفته تا Pavement و ...- خیلی خیلی بیشتر از طرفداران Metallica و Nirvana هستند. در واقع او از دید خودش از طریق این ادعا با یک تیر دو نشان می زد : هم گروههای مورد علاقه خودش را نسبت به هنرمندان خارجی رایج در ایران در جایگاهی والاتر قرار می داد و هم جوان شنونده ایرانی را از نظر درک و شعور موسیقی رایج در جهان در قیاس با همتای غربی اش ( و البته خودش!) شکست خورده نشان می داد.
نکته جالب آن بود که پس از مدتی پای میراسدا... به حیطه اظهار نظر در مورد فیلم، کتاب و حتی فوتبال هم باز شد. هر چه بیشتر می گذشت این نکته برای خوانندگان مجله آشکارتر می نمود که وی در مرتبه اول فردی است که بیش از هر چیز قصد شنا کردن در جهت خلاف آب را دارد. بعنوان مثال در فصلی از فوتبال اروپا که تقریبا تمامی تیمهای پر طرفدار در مراحل ابتدایی و میانی از رقابتهای لیگ قهرمانان حذف شده بودند، او با خوشحالی بی حد و حصری از حذف این تیمها و صعود موناکو و دپورتیو لاکرونیا و پورتو به جمع چهار تیم پایانی ابراز خرسندی می نمود! به اعتقاد من این نقطه جایی بود که وی بیشتر کسانی را که احتمال داشت حرفهایش را در حیطه موسیقی بپذیرند از دست داد چرا که این تصور را در بقیه بوجود آورد که طرفداری او از Tom Waits و Velvet Underground هم نه بدلیل موسیقی آنها که بدلیل ناشناخته بودن آنها در ایران و امکان فخرفروشی به خوانندگان بینوا بوده است!!
من خواندن چلچراغ را کنار گذاشتم و الان سالهاست که از حال و هوای نشریه بی خبرم و نمی دانم که آیا میراسدا... هنوز در چلچراغ می نویسد یا خیر و آیا به زمینه های جدیدی نظیر سیاست و علم و ... هم وارد شده یا نه. اخیرا دیدم که کتابی منتشر کرده که نام آن بیش از هرچیزی معرف روحیات نویسنده اش بود : "قصه های غیر معمولی"...
تا اینجای کار را بعنوان یک مقدمه نسبتا طولانی داشته باشید چون قصد دارم در آینده نقاط ضعف و قوت دیدگاه میراسدا... را درباره آنچه که او طرد وآنچه که پیشنهاد می نمود مطرح و تحلیل کنم.
تا بعد...

۷ نظر:

  1. سلام برادر
    محمد ك هستم، متال باز 81!!! موفق باشي عزيز. بنويس هميشه

    پاسخحذف
  2. مسعود موسوی۲۶ مهر, ۱۳۸۸ ۱۹:۱۵

    سلام امید جان وقت نشد چیزی بخونم ولی تا پیامک دادی اومدم سر زدم . بعدا خواهم خواند مطالبتو .

    پاسخحذف
  3. سلام امید جان . امیدوارم که سالهایی طولانی به نوشتن در وبلاگت ادامه بدی.
    بیشتر منتظر خواندن مطالب بعدی ت درباره فیلم هستم .
    میدونی که...من هیچ وقت نتونستم با موسیقی مورد علاقه تو ارتباط برقرار کنم.چون نتونستم اون نقطه یا جرقه ای که باعث لذت بردن ازین سبک موسیقی میشه رو پیدا کنم.

    پاسخحذف
  4. می تونم با جراتادعا کنم اون روزها و این نوشته هات رو کاملا یادمه،حالا منتظرم بخونم این روزها چه برداشتی از شخصیت این آدم پیدا کردی.راستی خوب وبلاگیه...تبریک

    پاسخحذف
  5. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  6. حامد مهرانپور۳۰ آبان, ۱۳۸۸ ۱۵:۵۳

    البته این سبک موسیقی رو تو که اهل نواختن هستی بیشتر درک میکنی. ما هم لذت خودمونو می بریم که مسلما به اندازه تو نیست. امیدوارم با خوندن مطالب تو بیشتر از راز و رمز این سبک سر در بیارم. موفق باشی امید جان. حامد

    پاسخحذف