۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

نمونه های کارگروهی در سینمای روز جهان - قسمت دوم

بعنوان مقدمه بخش دوم این مطلب لازم است اشاره کنم که در قسمت قبلی یکی از عناصر مهم یاری دهنده در فیلمهای کریستوفر نولان یعنی جاناتان نولان (برادر فیلمنامه نویس کریس نولان) را از قلم انداختم. اما عیبی ندارد! می توان این مطلب را با تمرکز بر همان عوامل یعنی موسیقی و فیلمبرداری ادامه داد.
تیم برایان سینگر : از نوآر تا کامیک بوک
بخش اعظم همکاران برایان سینگر از جمله جان آتمن (آهنگساز و تدوینگر)، کریستفر مک کواری (فیلمنامه نویس) و روری کوکین (تهیه کننده) از دوران دانشجویی و حتی نوجوانی با یکدیگر آشنا شده اند. نیوتن تامس سیگل (مدیر فیلمبرداری) نیز از جمله افرادی است که همواره در کنار سینگر بوده است.
برایان سینگر: سینگر از جمله جوانانی است که همچون بسیاری از هم نسلان خود ابتدا در جشنواره ساندنس (جشنواره ای مختص نمایش فیلمهای مستقل و کم بودجه) نامی برای خود دست و پا کرد. اما با مظنونین همیشگی The Usual Suspects(1995) بود که به شهرت و موفقیت رسید. کمتر انتظار می رفت که یکنفر در چنین سن و سالی (سینگر متولد 1963 است) در بعمل آوردن داستانی پیچیده این چنین پخته عمل کند. مظنونین همیشگی جایزه اسکار فیلمنامه و بازیگر مکمل را بدست آورد اما فراتر از آن، فیلم بعنوان یکی از بهترین آثار دهه 90 و یکی از نمونه های تجدید حیات فیلم نوآر (Film Noir) شناخته می شود. ساختار غیر خطی و پیچیده فیلم که حتی بازیگران فیلم را هم گیج کرده بود و نیز پیچش (Twist) نهایی داستان فیلم این فیلم را محبوب بسیاری از خوره های سینما کرد.
حاصل کار سینگر در مظنونین همیشگی انتظارات زیادی را بوجود آورد. اما سینگر جذب پروژه های عامه پسند شد و این بار با (2000)X-Men سردمدار موج استفاده دوباره از کامیک بوکها (داستانهای مصور) در دهه جاری (که هنوز هم ادامه دارد) شد. سینگر به روند حل شدن خود در جریان فیلمهای تجاری با شتاب هر چه تمامتر ادامه داد و بلافاصله دست به کار ساخت دنباله X-Men یعنی (2003)X2 شد. بیشتر منتقدان آمریکایی این فیلم را نسبت به قسمت قبلی بهتر دانستند (احتمالا بدلیل بودجه، تعداد بازیگران و صحنه های اکشن بیشتر) البته از دید من پایان بندی تصنعی فیلم که فرق چندانی با نمونه های هندی و ایرانی مشابه ندارد و همچنین ضعف شخصیت پردازی در قیاس با فیلم اول این مجموعه، بدجوری توی ذوق می زند.
با وجود آنکه حضور سینگر بعنوان کارگردان قسمت سوم قطعی بنظر می رسید اما او که ظاهرا از سر و کله زدن با اسباب بازیهای جهش یافته اش خسته شده بود تصمیم گرفت به سراغ یکی دیگر از اسطوره های دوران خردسالی اش برود: سوپرمن. اگر X-Men المانهایی نظیر نژاد پرستی و حس تک افتادگی و در اقلیت بودن در جامعه را بازتاب میداد (که سینگر بدلیل تمایلات جنسی خاصش کاملا با آن همذات پنداری میکرد)، سوپرمن اما ابرقهرمانی بود که خیلی ها فکر می کردند مدتهاست دوره اش بسر آمده. (2006) Superman Returns فیلمی نا امید کننده و در جلب توجه تماشاگران و نیز منتقدان ناموفق بود.
در حالیکه که همه فراموش کرده بودند که سینگر می تواند یک فیلم غیر کامیکال هم بسازد نام او بعنوان کارگردان والکیری (2008) Valkyrie که بازگوکننده داستانی واقعی از تلاش افسران نازی برای ترور هیتلر در زمان جنگ جهانی دوم بود، اعلام شد. والکیری (با حضور تام کروز در نقش نخست) فیلمی نسبتا خوش ساخت بود اما این فیلمی نبود که خیلی ها بعنوان بازگشت سینگر، از او انتظار داشتند. منتقدین عموما فیلم را یک اثر متوسط دانستند که نه مایه بی آبرویی بود و نه باعث افتخار. اگرچه که عوامل فنی فیلم کار خود را بدرستی انجام دادند.
با مروری بر فیلمهای سینگر میتوان طی سالها حرکت او بسوی سازش تمام و کمال با جریان عامه پسند سینمای آمریکا را بوضوح تشخیص داد. دوست دارم در مطلب جداگانه ای به مقایسه برخی از هنرمندان از این نظر بپردازم، اگر فرصت باشد.

نیوتن تامس سیگل: نگاهی گذرا به مسیر حرفه ای سیگل، نشان می دهد که او همانند بسیاری از همکارانش (نظیر والی فیستر که در بخش قبلی این مطلب به همکاری او با نولان اشاره شد) مراحل موفقیت در کارش را پله پله پیموده است. این موضوع بسیار قابل توجه است که چگونه در سطح اول سینمای دنیا علیرغم آن که فاکتورهای اقتصادی نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند، افرادی نظیر سیگل ( که فارغ التحصیل رشته نقاشی است) وارد حرفه سینما می شوند و با قرار گرفتن در یک تیم رفته رفته تا حدی رشد می کنند که فیلمبرداری پیچیده فیلمهای اکشن و پر هزینه را بعهده می گیرند.
سیگل در ساخت مظنونین همیشگی به سینگر پیوست. حاصل کار او بمانند بیشتر عوامل فیلم بسیار پخته، دقیق و البته تا حدی مبتنی بر روشهای قدیمی و قراردادی در فیلمبرداری بود. بر خلاف بسیاری از فیلمبرداران هم نسل خود (نظیر والی فیستر) سیگل کمتر به تکنیکهایی نظیر فیلمبرداری با دوربین روی دست اعتقاد دارد. در مظنونین همیشگی فیستر بعضا از نماهای طولانی و بکمک کرین استفاده کرد. نور پردازی تیره و تار فیلم نیز بسیار به خلق فضای نوار گونه آن کمک نمود.
با حرکت کردن برایان سینگر به سوی پروژه های پرخرج و عظیم، این فرصت برای سیگل پیش آمد تا تواناییهای خود را نشان دهد. در X-Men که لوکیشنهای متعدد و گوناگونی را در خود داشت ( از بازسازی صحنه ای از اردوگاه آشوویتس و نیز مناطق پر برف کانادا گرفته تا صحنه های در گیری بر فراز مجسمه آزادی) سیگل کارش را بدرستی انجام داد.
همکاری سیگل با سینگر در X2 و بازگشت سوپرمن ادامه یافت و او در فیلم اخیر با چالش جدیدی روبرو شد چرا که کارگردان قصد داشت تا برخی از صحنه های اکشن فیلم را به صورت سه بعدی فیلمبرداری کند. واکنش منتقدین به این رویکرد بمانند بسیاری از فیلمهایی که از این تکنیک استفاده کرده اند چندان مثبت نبود.
در والکیری اما با رها شدن از قید و بندهای فیلمهای اکشن سیگل فرصتی دوباره پیدا کرد تا قابلیتهایش را نشان دهد. بار دیگر پس از مظنونین همیشگی فیلمبرداری سیگل در هماهنگی کامل با کارگردان وسایر عوامل فیلم قرار داشت. رنگ آمیزی مناسب و رویکردهای قراردادی سیگل در طول فیلم بار او را سالم به مقصد رسانید و تا حد زیادی به بسط فضای فیلم و شخصیتهای آن کمک کرد. استفاده دوباره او از تکنیک Zoom-In در صحنه کلیدی فیلم و نزدیکی شدن دوربین به صحنه گرامافون که موسیقی والکیری اثر ریچارد واگنر را پخش می کند یادآور صحنه پایانی و معروف مظنونین همیشگی (زوم کردن دوربین روی فنجان شکسته شده با مارک کوبایاشی) از جمله این بهره گیری از قراردادهاست. و جالب اینکه موسیقی هم اینجا مشابه همان صحنه عمل میکند. ( که توضیح داده خوهد شد). در ملاقاتهای قهرمان فیلم با هیتلر هم بکار گرفتن زوایای رو به بالای دوربین سعی در مخوف جلوه دادن پیشوای آلمان نازی شده است.
جان آتمن: آتمن شاید یک چهره منحصر بفرد در سینمای جهان بشمار آید. در روزگاری که تمامی وظایف در حیطه فیلمسازی خصوصا در سینما/صنعت فیلم آمریکا شکل کاملا تخصصی پیدا کرده اند، تصور اینکه یکنفر همزمان دو وظیفه بعید یعنی آهنگسازی و مونتاژ را بعهده گیرد بسیار دشوار است. اما آتمن در طول دوران فیلمسازی سینگر بخوبی نقش "آچار فرانسه" را در دستان او ایفا کرده است! اگرچه که می توان گفت که طی انجام این وظایف کفه ترازو بیشتر به سمت تدوین سنگینی کرده است اما آثار او بعنوان آهنگساز هم درخور توجه بوده اند. آتمن در طی دوران تبدیل به دست راست سینگر شده و در فیلم اخیر او علاوه بر آهنگسازی و تدوین، مدیر تولید نیز بوده است. ضمن آنکه در کارنامه او سابقه کارگردانی نیز بچشم میخورد.

از چپ به راست : جان آتمن، برایان سینگر، کریستفر مک کواری و روری کوکین در کنار بیلبورد تبلیغاتی مظنونین همیشگی - سانست بلوار، هالیوود، 1995

همچون سایر اعضای این گروه آتمن نیز اوج موفقیت خود را در "مظنونین همیشگی" تجربه کرد. موسیقی او که ارکستراسیون آن بدلیل بودجه پایین فیلم به زحمت و با ضبط چندباره سازهای مختلف (چون یک ارکستر کامل همزمان در استودیوی کوچک محل ضبط موسیقی فیلم نمی گنجید) انجام گرفته بود عمدتا متشکل از تمهای موجد تعلیق بود. در نقطه اوج فیلم و در لحظه افشای هویت پنهان "کایزر سوزه" که همزمان با قدرت آتمن بعنوان تدوینگر فیلم بود، آتمن آهنگساز موسیقی را به اوج میرساند.
آتمن بدلیل آنکه مشغول کارگردانی یکی از پروژه های خودش بود نتوانست سینگر را در X-men همراهی کند و بجای او مایکل کیمن موسیقی فیلم را ساخت و سه تدوینگر هم فیلم را مونتاژ کردند!
در X2 آتمن رویکردی قرار دادی در موسیقی و نیز تدوین فیلم اتخاذ نمود گرچه که تم اولیه ساخته شده بوسیله کیمن را تا حد زیادی بسط داد. او در بازگشت سوپرمن هم با شرایطی مشابه بعنوان آهنگساز رویرو بود و اینبار تم فیلم اول سوپرمن ساخته جان ویلیامز کبیر را دستمایه کارش قرار داد. اما در مونتاژ فیلم در مقایسه با فیلمهای X-men او و سینگر سعی در جریان دادن بیشتر به تصاویر فیلم و استفاده کمتر از پلانهای متعدد و کوتاه داشتند.
آتمن در والکیری بار دیگر فرصت بروز خلاقیتهایش را در مقام آهنگساز بدست آورد. موسیقی او تمهای متنوعی را شامل می شد که از موسیقی وهم انگیز بهنگام حضور پیشوای آلمان نازی روی پرده تا نوای آکوردهای ممتد و غیر ملودیک برای رنگ آمیزی صوتی صحنه های مختلف فیلم را شامل می شد. بعنوان نمونه ای موفق از حاشیه صوتی فیلم می توان به صحنه ای اشاره کرد که همزمان با نگاه حسرت بار شخصیت کلنل اشتافنبرگ ( تام کروز) به بازی کردن فرزندانش، آتمن آکورد سازهای زهی را به صدای آژیر خطر و آن را به نوای موسیقی والکیری اثر ریچارد واگنر پیوند می دهد و قهرمان داستان هم در ذهنش راهی برای سرگونی رژیم هیتلر پیدا می کند.
بهر تقدیر جان آتمن همانگونه که وصف آن رفت، یک آدم چند کاره در صنعت سینمای آمریکا بشمار می آید و علاوه بر آن همکاری طولانی مدت او با سینگر برای کارگردان شدیدا راضی کننده بوده است.